آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

انتظار...

سامیار عسلمون...

سلام عزیز مامان ...البته اگه مامانی وجود داشته باشه مظلومی و اروم بودنت برای روزای اول بود این روزا خیلی اذیتم می کنی و نمی خوابی و نق میزنی...دیشب که تا صبح بیداری بودی و منم که صبح ازبس خوابم می اومد داشتم بی هوش میشدم و کلی گریه کردم ....راستیییییییییییییییی 1خبر خوب سامیار پسر خاله صوفیا که الان حدود 11 ماهشه خاله صوفیا تماس گرفت و گفت که سامیار یاد گرفته اسم آرتین را بگه.بعد از گفتن چند کلمه آرتین اولین اسمی است که سامیار جون میگه.
10 مرداد 1391

ختنه...

سلام پسرگلم قربونت برم امروز 9/5/91شما 20 روزه شدی و بردیمت ختنه...الهی مامان فدات شه خیلی اذیت شدی و 1ساعتی 1بار با جیغ از خواب می پری دوست دارم نفسم...خیلی نگرانتم  
10 مرداد 1391

پایان قشنگترین انتظار.....

20تیر باشکوهترین روز هستی ست روزی که افریدگار تورا به جهان هدیه داد  و من میترسم به تو تبریکی بگویم که شایسته تو نباشد به زمین خوش امدی فرشته ی مهر و زیبایی....ای که ترنم محبت را در قلبت احساس کردم اغاز بودنت مبارک.... آرتینم 20 تیر ماه 91 ساعت 9صبح باوزن 3410.قد 52/5.دور سر 35/8.دور سینه 34 بدنیا اومد و شد امید زندگی من و بابا پیمان   20/04/91 ساعت 7 صبح بستری شدم.ولی به دلیل استرس و ترس زیادم فشارم افتاد و بی هوش شدم همه پرسنل بیمارستان ترسیده بودن و مامان بزرگت(مامان مامان سحر)که با کلی ترفند اورده بودمش تو بخش بیمارستان رو رو سرش گذاشته بود و 1ریز گریه می کرد بنده خدا خیلی نگران شده بود...خلا...
7 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به انتظار... می باشد